یه روزی یه جائی همین نزدیکی ها

دو سال پیش ...
یک همچین روزی ... دخترکی اومد و سرنوشت قصه آدمهای این خاک رو گفت ... سرنوشت آدمهایی که پای قصه هاشون موندن ... پای قصه هایی وایسادن که آخرش رو می دونن ... گفت و رفت ... بی اون که بدونه نگاه آخرش برای همیشه همینجا میون بغض و گریه هامون ، جلوی همین چشم هامون باقی می مونه و "ندا"رو ندای آزادی خواهی ِ همه آدمهایی می کنه از این قصه خسته شدن و دل شون پرواز می خواد

داغ ندامون دو ساله شد


.:: moOrChE ::.

هیچ نظری موجود نیست: