سنگ صبور

سنگ صبور بودن به معنای واقعی کلمه یعنی این که:
میون رابطه دو نفر آدم کله شق... تاکید می کنم... کله شق... حکم امین‌شون رو داشته باشی

هر روز... بعضی روزها حتی ساعتها مجبوری بشینی پای صحبتهایی که نصف بیشترش رو اصلا نمی تونی درک کنی... تک و توک جمله هایی که میفهمی رو هم جرات نداری راجبشون حرفی بزنی چون مطمئنی فقط کار رو خرابتر می کنی و اینقدر خودشونو خدا می دونن که حرفها، پیشنهادا، توصیه هاو در کل همه وجودت به جز گوشهاتو اصلا به بند کفششونم حساب نمی کنن و مهمتر از همه اینکه اگر قرار بشه یه روزی کاسه کوزه ای سر کسی شکسته بشه یک درصد هم شک نکن که توی لیست هر جفتشون اسمت نوشته شده
سنگها صبور شدن نه برای اینکه تحمل شنیدن حرفای تلخ یا غمگینانه رو دارن ... صبورن چون یاد گرفتن جلوی خودشونو بگیرن تو روی آدمها برنگردن بگن احمقا

مرز بین ایمان و حقیقت

چند سال پیش بود سر یه تقاطعی همین که اومدم بپیچم تو خیابون بعدی یه پژوئی ازش اومد بیرون تا بخوام ترمز بگیرم گره خوردیم تو هم و تصادف کردیم... موتور من چیزیش نشده بود ولی گلگیر جلو ماشینه بد جوری داغون شد...

هم دختره هم من هاج و واج مونده بودیم که چی شد چی نشد!! یه هو چشمم افتاد به تابلو ورود ممنوع سر خیابون... تا اون بنده خدا بخواد به خودش بیاد دستم بردم سمت تابلو بهش گفتم خانوم ورود ممنوع می خوای بیا به خودت ربط داره ولی حداقل مراقب بقیه باش این چه وضع پیچیدنه و اونم کلی معذرت خواهی کرد منم دیدم دیگه ضایع است بی خیال هم شدیم رفتیم پی زندگیمون

توی چند ساعت بعدی که هی تصادفمو پیش خودم مرور می کردم یه هو این سئوال برام پیش اومد که راستی اگه اون زنه داشته خلاف میومده پس چرا تابلو ورود ممنوع رو به خیابونی بود که من ازش داشتم میومدم!! ئه خاک بر سرت کنن الاغ تو داشتی ورود ممنوع می پیچیدی نه اون یارو :)))

ایمان، باور یا پیش زمینه های ذهنی،  شاید راهنماهای خوبی باشن ولی اصلا ابزار خوبی برای تصمیم گیری یا قضاوت های سریع نیستن... مشکل همیشه از جایی شروع آدمها مرز بین باورهای خودشون و حقیقتی که جلوی چشماشون در جریان هست رو نتونن تشخیص بدن

دیالوگهای ماندگار



چیزهای مسلمی تو زندگیت هست که تو می دونی اشتباهن
ولی واقعا نمی دونی که اشتباهن چون تنها راهی که بفهمی اشتباهن اینه که اون اشتباه رو مرتکب بشی و بعدا برگردی به عقب نگاه کنی و بگی آره اون یک اشتباه بود!
در واقع اشتباه بزرگتر اینه که اون اشتباه رو مرتکب نشی چون اون موقع تو تمام مدت زندگیت واقعا نمی دونی که بعضی چیزا اشتباهن یا نه

از: How i met your mother

در ستایش آویشن‌ها

بعضی از آدما تو زندگیشون باید نقش چاشنی‌ رو ایفا کنن
چاشنی‌ها کمک زیادی به خوشبو شدن و لذیذ شدن مواد غذایی می کنن ولی کمتر کسی اسمشونو همراه با اسم غذای اصلی میگه