سر شبی بهش میگم بچه اینقدر ورجه وورجه نکن ... تو دست ما امانتی یه مو از سرت کم بشه میان بیچارمون میکنن
الان بدو بدو اومده همچین با هول و ولا یه دونه از موهاشو داده بهم میگه از سرم افتاد این ... قایمش کن یه وقت بابام نیاد ببینه بیچاره ات کنه ... :)))))
خدایا من بدون ریحان می میرم نگیرن اینو ازم
الان بدو بدو اومده همچین با هول و ولا یه دونه از موهاشو داده بهم میگه از سرم افتاد این ... قایمش کن یه وقت بابام نیاد ببینه بیچاره ات کنه ... :)))))
خدایا من بدون ریحان می میرم نگیرن اینو ازم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر