گشت ارشاد

امروز یه خانومی می خواست بره شورای حل اختلاف دربند .

خیلی هم عجله داشت این بود که اومده پیک یه موتور بگیره تا زودتر برسه ... بعد من هم یه سرویس اونوری داشتم خلاصه من بردمش ... تو خیابون دربند که رسیدیم دیدم ایست بازرسی گذاشتن تو دلم گفتم بدبخت شدیم رفت اینقدر به این پستهای گشت نسبتی تو نت خندیدم عاقبت دامان خودمونم گرفت خلاصه رسیدیم بهشون دیدم جلو ما رو نگرفتن ٬ می خواستم بزنم بغل از خوشحالی گریه کنم :)))

هیچ نظری موجود نیست: